اعتراف به اشتباهات برای هر کسی سخت است. برای یک کاندیدای سیاسی سرسخت و بسیار موشکافانه که خود را خطاناپذیر نشان میدهد، میتواند به اندازه یک کانال ریشه بدون بیهوشی آزاردهنده باشد.
اما ران دیسانتیس به وضوح به نقطهای رسیده است که تلاشهای او برای ریاستجمهوری فریاد اصلاحی جدی را میزند. من آن را می دانم. خودت میدونی. استراتژیست های مضطرب جمهوری خواه و اهداکنندگان آن را می دانند. و تیم DeSantis این را میداند، مهم نیست که این نامزد چه نوع صحبت شادی در مصاحبه هفته گذشته خود با CNN داشت. (نکته: اگر متوجه شدید که در مورد اینکه یکی از معدود افرادی هستید که میدانند چگونه «بیدار» را تعریف کنند، غرغر میکنید، پیام خود را ثابت نمیکنید.)
اگر اوضاع برای آقا خوب پیش می رفت. دیسانتیس – اگر او به عنوان جایگزین کمتر نامنظم و بیقانونی برای دونالد ترامپ آتش میگرفت – این احتمال وجود نداشت که او پا به سیانان بگذارد. اما همانطور که اوضاع پیش میآید، همکاری با رسانههای غیرمحافظهکار، که او تا همین اواخر مانند گروهی از راکونهای هار از آنها اجتناب میکرد، بخشی از یک بازسازی بزرگتر است.
تیم ترامپ قصد دارد با این کار کمی سرگرم شود. این کمپین هفته گذشته در بیانیه ای به تمسخر گرفت: «برخی از ریبوت ها هرگز موفق نبودند، مانند «Dynasty»، «Teenage Mutant Ninja Turtles» یا حتی «MacGyver». و اکنون میتوانیم کمپین 2024 رون دیسانتیس را به لیست شکستها اضافه کنیم.»
اما راه اندازی مجدد کمپین جای شرمندگی ندارد. صادقانه! آنها بخشی مشترک، حتی سالم، از فرآیند هستند. اگر به درستی مدیریت شوند، به نامزدها این فرصت را می دهند که قاطعیت، سرسختی، سازگاری، عدم تطبیق خود را به رخ بکشند.
البته همه تعمیرات اساسی یکسان ایجاد نمی شوند. رونالد ریگان در رقابت های ریاست جمهوری 1980؟ طلایی. جب بوش در سال 2016؟ اوف و بسیاری از موارد در این بین قرار گرفته اند: جان کری 2004، جان مک کین 2008، هیلاری کلینتون 2008. همانطور که کمپین DeSantis در این مسیر شروع می شود، موارد اخیر فراوانی برای مشاوره در مورد نکات، ترفندها و پرچم های قرمز بالقوه دارد.
در حالی که هر نامزدی دست و پا گیر به روش خودش دست و پا می زند، چند حرکت اساسی مشترک برای راه اندازی مجدد کمپین ریاست جمهوری وجود دارد:
1. کاهش هزینه ها، که معمولاً شامل کاهش کارکنان و حقوق کمپین می شود.
2. تیم رهبری را تکان دهید.
3. تمرکز را به سمت تضعیف بیشتر مردمی در ایالت های رای گیری اولیه تغییر دهید.
مسائل خرج کردن تقریباً یک آیین سیاسی است. بسیاری از کمپینها در اوایل کار با مشاوران گران قیمت یا تعداد بیش از حد کارکنان، به ویژه با افراد پیشرو که مشتاق ارائه هالهای از اجتنابناپذیری هستند، از بین میروند.
کمپین DeSantis همچنان با جمع آوری کمک های مالی به خوبی کار می کند، اما علائم هشداردهنده ای (به ویژه در بخش کمک های مالی کوچک) وجود دارد که نشان می دهد آنها کارمندان خود را کاهش داده اند و در اولویت ها تجدید نظر کرده اند. (حتی بیشتر در آیووا!) این بدیهی است که هیچ سرگرم کننده ای نیست و ممکن است پیش بینی لذت کمتری در آینده باشد. اما بهتر است قبل از اینکه اوضاع واقعاً زشت شود، این تنظیمات را شروع کنید. در تابستان 2007، مبارزات انتخاباتی مککین تقریباً شکست خورد و باعث اخراج گسترده کارکنان و کاهش دستمزدها شد و باعث آشفتگی عمومی شد.
پول مهم نیست، رهبری ارشد یک کمپین به ندرت نیاز به دستکاری – یا پرتاب کردن دارد. نامزد باید افراد باهوشی را که به او اعتماد دارد، قفل کند و گوش خواهد داد، حتی زمانی که او مزاحمان را کنار می گذارد. هنگام انجام چنین ارزیابی هایی، فضای کمی برای احساساتی بودن وجود دارد. گاهی اوقات حتی (شاید به خصوص) دوستان و مشاوران دیرینه نیز نیاز به … تغییر کاربری دارند … به خصوص اگر زنجیره فرماندهی اشتباه گرفته شده باشد و مشاجره های داخلی عوارض خود را گرفته باشد. این می تواند به آشفتگی بیشتر منجر شود. وقتی آقای مک کین در سال 2007 چند تن از مشاوران ارشد خود را از دست داد، چند تن از کارکنان ارشد به دنبال آنها رفتند.
اما شکست در مواجهه با چنین وضعیتی میتواند باعث شود که کل شرکت به طور فزایندهای احساس ناکارآمدی کند، همانطور که اغلب در مورد کمپین هیلاری در سال 2008 اتفاق افتاد. اینهمه دعوا و غیبت بسیاری از مراکز قدرت رقیب. این زمانی است که یک کاندیدا واقعاً باید قدم برداشته و نظم را اعمال کند.
در بسیاری از موارد، راهاندازی مجدد ممکن است نیاز به ارائه یک روایت جدید داشته باشد. پس از کوچک سازی، تیم مک کین به دنبال این بود که کمک کنندگان و حامیان خود را با طرحی برای لاغر و پست و شروع “زندگی خارج از زمین” اطمینان دهد. این نامزد در تشویق نیوهمپشایر دوچندان شد (محافظهکاران اجتماعی آیووا هرگز برای او مناسب نبودند)، تورهای اتوبوسی خود را بازی میکرد و به طور کلی با هدف بازپسگیری روحیه ضعیف و بدبخت دوره ریاستجمهوریاش در سال 2000 تلاش میکرد. جان کری که در سال 2003 در نظرسنجیها پشت سر هوارد دین قرار داشت، میخواست با کسب پیروزیهای متوالی در آیووا و نیوهمپشایر، روایتی را برای کودکان ایجاد کند. او به کمپین انتخاباتی خود پول قرض داد و اساساً هفته ها در آیووا زندگی کرد تا به اجرای ضربات یک یا دو مشت خود کمک کند.
سخت است که بگوییم یک نوع DeSantis از چنین چیزی چگونه کار می کند. به گفته NBC، او قصد دارد کمتر درباره سابقه خود در ایالت «جایی که بیدار میرود» صحبت کند و موضوع «ما علیه جهان» را دوچندان کند. این بیت اخیر بسیار ترامپی به نظر می رسد، شاید کمی بیش از حد، با توجه به آقای. خود ترامپ همچنان با نسخه ای از این خط رقابت می کند. سرمایهگذاری سنگین دیسانتیس در آیووا، همراه با روابط بدش با فرماندار ایالت، میتواند مزایایی شبیه کری به همراه داشته باشد. پس از آن، چندین نامزد به شدت در آنجا مبارزات انتخاباتی می کنند و ممکن است به تقسیم آرای غیر ترامپ منجر شود.
واقعیت سخت راهاندازی مجدد این است که برخی از نامزدهای ریاستجمهوری بیش از حد از زمان سیاسی برای نجات دور هستند. آقای. بوش به عنوان مردی که باید شکست بخورد وارد مسابقه 2016 شد. اما جمهوری خواهان تمایلی به سیاست سنگین و سبک سیاست ملایم او نداشتند. (سکته مغزی “کم انرژی” آقای ترامپ به طرز وحشیانه ای طنین انداز بود.) تا پاییز 2015، تیم جب کارکنان را کاهش می داد و امیدوار بود که مناظره ها به او کمک کند تا رسانه های آزاد را به دست آورد. هیچ کس اهمیت نمی داد.
برای اطمینان، آقای دیسانتیس ثابت کرده است که مایل است بسیار بدتر و ارتجاعی تر از آقای آقای باشد. بوش در توسل به پست ترین غرایز پایگاه خود. (آن ویدیوی ضد دگرباشان جنسی ترامپ که کمپین او در رسانه های اجتماعی به اشتراک گذاشته بود – در عین حال همجنسگرا هراسانه و همجنسگرا – قطعاً چیز خاصی بود.) به هیچ وجه کسی قرار نیست فرماندار را دستگیر کند. پودینگ فینگرز در مورد موضوع داغ جنگ فرهنگی مانند حقوق ترنس ها یا مهاجرت.
با این حال، فرماندار بویی از بداخلاقی غیر قابل لمس را به همراه دارد. او نمیتواند در مواقعی تمام عبارات جناح راست را دریافت نکند – «کارتلهای اعتباربخشی»؟ واقعا؟ – و اعلامیه مبارزات انتخاباتی وی بر پایه توییتر به وضوح بیشتر برای تحت تاثیر قرار دادن برادران آنلاین طراحی شده بود تا رای دهندگان طبقه کارگر که او نیاز دارد تا از آقای آقایی دور شود. ترامپ. واقعاً یک نفر باید با او کار کند تا این مشکل را برطرف کند.
در نهایت، البته ممکن است که آقای. DeSantis در مسیری قرار دارد که با بالاترین و سخت ترین موانع راه اندازی مجدد مواجه شود: دوست داشتنی.
این اساساً چیزی بود که ریاست جمهوری را از حضور خانم خانم دور نگه داشت. دستیابی کلینتون حتی فراتر از کسانی که از جمهوریخواهان متنفرند، بسیاری از رایدهندگان او را ناامیدکننده میدانستند. او یک سیاستمدار خرده فروشی طبیعی نبود. او مردم را بهعنوان بیاعتبار و غیراصول تلقی کرد. بارها و بارها، هر مشاوری تلاش کرد تا به این موضوع رسیدگی کند، اما فایده ای نداشت. رقابتهای ریاستجمهوری ربط زیادی به حالات و هیجانها دارد، و او هرگز نتوانست آنهایی را که برای پیشبرد تمام راهها لازم بود، پخش کند.
آقای. به نظر می رسد DeSantis در یک نقطه مشابه خطرناک قرار دارد. او در مسیر مبارزات انتخاباتی – و به طور کلی با مردم – بسیار بی دست و پا است. او در کل چیزهای خوشبو و خوشبو می شود. او در برقراری تماس چشمی مشکل دارد. او خود را بیرحم، بیصبر، بیعلاقه نشان میدهد. او بخشهای نفرت انگیز ترامپیسم را از بین برده است، بدون آن که کارناوالی کارناوال را سرگرم کند.
این بدان معنا نیست که رویاهای ریاست جمهوری او محکوم به فنا هستند. اما نشان میدهد که یکی از عناصر کلیدی راهاندازی مجدد او باید این باشد که بفهمد چگونه بهعنوان یک آدم تند تند و از خود راضی که به رأیدهندگان اهمیتی نمیدهد، برخورد نکند.
هی، هیچ کس نگفت که این آسان خواهد بود.