سلام. این وس اندرسون است. من کارگردان «شهر سیارکی» هستم. بنابراین این صحنه نزدیک به آغاز فیلم ماست. ما با ژنرالی آشنا می شویم که به عنوان یکی از میزبانان گردهمایی منجمان و دانشمندان جوان به این شهر آمده است، به نوعی مانند نمایشگاه علمی در دهانه شهاب سنگ. و اینها سخنان آغازین اوست. این نقش برای جفری رایت نوشته شده بود که قبلاً با او کار کرده ام و دوستش دارم. و چیزی که من فکر می کردم این است که این شخصیت قرار است ظاهر شود و نه تنها زمینه را برای این کنوانسیون که دارند انجام می دهند، بلکه بیشتر برای تنظیم صحنه برای دهه. یکی از زیرمتن های فیلم ما مربوط به این است که چگونه این دوره آرام دهه 50 مملو از اضطراب است و نوعی از این مردان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه که تشخیص داده نشده است و از طریق خانواده هایشان با آنها برخورد می شود. و تا 10 سال بعد، تأثیری که بر نسل بعدی خواهد گذاشت آنقدر قابل توجه خواهد بود که یک تغییر کامل رخ خواهد داد. به هر حال، این یک نوع توصیف گسترده از آنچه در این سخنرانی کوچک است. “فصل 1، من هر روز صبح 18 مایل تا مدرسه راه می روم. بزها را می دوشید، جوجه ها را می چید، قلاب بازی می کرد، کرم شب تاب می گرفت، لاغر می شد در چاله های آبیاری فرو می رفت، هر شب نمازم را می خواندم و هفته ای دو بار با سوئیچ افرا شلاق می خوردم. زندگی همین بود ما آن را به گونهای روی صحنه بردیم که در یک پلان اتفاق بیفتد، و این یک نمایش است که یک نفر روی صحنه میرود. و تماشای جفری رایت که این صحنه را می گیرد و فقط آن را بسط می دهد و با نوعی شتاب و همچنین با عظمتی بازی می کند که تماشای آن جذاب بود، چیز خیره کننده ای بود. چون روزی که فیلمبرداری می کنیم، من فقط مخاطب هستم. “این زندگی بود. در ضمن، داستان شخص دیگری. مردی عددی را میاندیشد، آن را بر یک تریلیون تقسیم میکند، به اضافه آن را به جذر محیط زمین، ضرب در سرعت یک اتم در حال شکافتن، و voila. پیش رفتن. من دانشمند نیستم، شما هستید. پایان فصل 3.» روشی که ما صحنه را به نمایش می گذاریم، به نوعی یک دکل پیچیده است، زیرا باید از یک موقعیت شروع کنیم، سپس عقب می کشیم. سپس، جفری به سمت ما می آید، و سپس جفری به اینجا می رود، و ما به آنجا می رویم. و جفری به اینجا می رود و ما به اینجا می رویم. و جفری به اینجا می رود، ما از این طرف به طرف دیگر حرکت می کنیم. و سپس، دوباره به عقب فشار می دهیم. خوب برای انجام این کار، یا قرار است با یک جرثقیل تکنو یا چیزی شبیه به تلسکوپ ها کار کنید و یک چیز سر راه دور برنامه ریزی شده است. یا از چیزی که ما استفاده میکنیم استفاده میکنید، که مجموعهای دیوانهکننده از مسیرهای دالی کناری با بخشی از مسیر است که روی سه مسیر میلغزد. بنابراین می توانید به جلو و عقب و پهلو به پهلو بلغزید، اما این یک دکل بسیار پیچیده است که توسط دستگیره کلید ما سانجی سامی اختراع شده است. “به دینا کمبل.” سوخت آن به جای نور خورشید توسط تشعشعات کیهانی تامین می شود. “برای کار او در زمینه شتاب گیاه شناسی.” متأسفانه تمام سبزیجات را سمی می کند. «ارسی افتخار غول سرخ». سپس به او میرویم و ما را با جوانان و کارهایی که انجام دادهاند معرفی میکند و هر کدام یک جایزه میگیرند. و بنابراین یک سری مدال و نشان نجومی با مضمون آسمانی و انواع دیگر چیزهایی که به دست می آورند وجود دارد. اما بعد، می بینیم که هر کدام از این افراد چه کرده اند. و من فکر می کنم آنها کاملاً چشمگیر هستند، می دانید؟ منظورم این است که از منظر زندگی واقعی، آنها کارهای بسیار خوبی انجام داده اند، این نوجوانان، همانطور که در این صحنه ها نشان می دهیم. [APPLAUSE]