به نقل از یک گزارش نظرسنجی، نوجوانان آمریکایی، و به ویژه دختران نوجوان آمریکایی، به طور فزاینده ای بدبخت می شوند: احتمال بیشتری دارد که افکار خودکشی داشته باشند و بر اساس آنها عمل کنند، بیشتر احتمال دارد افسردگی را تجربه کنند، احتمال بیشتری دارد که تحت تأثیر “احساسات مداوم غمگینی یا ناامیدی” قرار بگیرند. از مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری.
بزرگسالان در هر دوره ای تمایل دارند از وضعیت جوانان نسبت به روزهای خوب گذشته که خود ما جوان و پر از وعده بودیم نگران باشند. اما در بحث در مورد این روندهای روانشناختی، هشداردهنده ها بهتر استدلال می کنند: همانطور که توسط جاناتان هایدت از دانشگاه نیویورک، یک زنگ هشدار پیشرو فهرست شده است، در اندیکاتور به نشانگر می توانید نقطه عطف را در جایی در اوایل دهه 2010 مشاهده کنید، جایی که تاریکی شروع می شود. که باقی می ماند.
هاید فکر می کند که محرک اصلی ظهور رسانه های اجتماعی است. سایر نامزدهای علت و معلولی که درک تامپسون از آتلانتیک در مقالات مفید خود در مورد این موضوع برشمرده است، تمایل به قدرت ایدئولوژیک قوی تری دارند: یک لیبرال ممکن است به اضطراب نوجوانان در مورد تغییرات آب و هوایی یا تیراندازی در مدارس یا ظهور دونالد ترامپ اشاره کند. یک محافظهکار ممکن است اصرار داشته باشد که این اثرات مضر سیاستهای هویتی یا انزوای ایجاد شده توسط قرنطینههای دوران کووید است.
به طور کلی، من فکر می کنم اگر به دنبال یک شوک توضیحی واحد هستید، اردوگاه هاید بهترین استدلال را دارد. زمانبندی روند سلامت روان متناسب با جایگزینی فزاینده گوشیهای هوشمند برای اجتماعی شدن حضوری است، در حالی که بیداری بزرگ و ترامپیسم بیشتر از نظر زمانی پاییندست هستند. و دوران کرونا مشکل را تشدید کرد بدون اینکه تغییری تعیین کننده داشته باشد.
سپس دادهها را کنار بگذاریم، پس از اینکه انقلاب آنلاین را هم بهعنوان شرکتکننده و هم بهعنوان والدین تجربه کردهایم، بدیهی به نظر میرسد که رسانههای اجتماعی تجربه بلوغ را نسبت به دهه 1990 بدتر کردهاند – ایجاد «احساس آگاهی دیگری که به شما متصل شده است». همان طور که فردی دبور، نوجوان دهه 90 من اخیراً نوشت، خودآگاهی عمومی نوجوانی را بسیار بی رحمانه تر می کند.
اما هنگامی که شما در حال تجزیه و تحلیل اثرات یک شوک تکنولوژیکی هستید، تجزیه و تحلیل جامعه ای که درست در زمان ورود شوک وجود داشت نیز مفید است. تامپسون در اینترنت می نویسد: «ما می توانستیم هر نوع جهانی بسازیم. «ما این یکی را ساختیم. چرا با خودمان این کار را کرده ایم؟» یک پاسخ این است که رسانه های اجتماعی وارد دنیایی شدند که در حال تجربه پیروزی نوعی لیبرالیسم اجتماعی بود، که فناوری جدید آن را تحت یک آزمون استرس قرار داد که آشکارا شکست خورده است.
منظور من از “لیبرالیسم سوسیال” ترقی گرایی نیست که در دوره ترامپ شکل گرفت – ضد نژادپرستی و تنوع-برابر-شمولیت و #MeToo. منظور من لیبرالیسم فردگراتر است که در دهه 1960 ظهور کرد و در دهه اول دهه 2000 جهش دوم را تجربه کرد. ویژگیهای تعیینکننده آن سکولاریزاسیون سریع (کاهش هویت مسیحی از دهه 1990 به بعد) و افزایش سهلانگاری اجتماعی و جنسی بود – فراتر از حمایت از ازدواج همجنسگرایان به باورهای مربوط به رابطه جنسی قبل از ازدواج، طلاق، فرزندآوری خارج از ازدواج، استفاده از ماری جوانا. و بیشتر.
در سالهای اولیه اوباما، بسیاری از لیبرالها تصور میکردند که این روندها مثبت و سالم، یا حداقل پایدار و قابل مدیریت هستند. آنها این نابسامانی اجتماعی را که محافظهکاران همیشه از آن میترسند، تسلیم نمیکردند، جرم و جنایت کم بود و زوال خانواده دو والد را میتوان بیشتر به عنوان یک مشکل اقتصادی تلقی کرد، و آمریکای آبی (یا حداقل آمریکای آبی طبقه متوسط رو به بالا) به نظر میرسید. تعادل آزادی اخلاقی و مسئولیت شخصی را با موفقیت انجام دهد.
اما پس از آن انقلاب گوشیهای هوشمند از افرادی که تحت این شرایط بزرگ شدهاند – که با ثبات خانوادگی کمتر و وابستگیهای ضعیف به مذهب، با تأکید شدید بر خودسازی و دشمنی شدید با «هنجارگرایی» بزرگ شدهاند – میخواهد وارد دنیای اجتماعی جدیدی شده و آن را ایجاد کنند. و آنها بیرون آمدند و دنیای آنلاینی را که امروز میشناسیم، با حرکت پینبالش بین افراطهای خودشیفتگی سمی و همبستگی اوباش، صحبتهای درمانیاش که از اجتماع واقعی حذف شده بود، توطئهگرایی و جنونهای ایدئولوژیک، بدبختی تقلیدی و فاجعهگرایی ناامیدکنندهاش ایجاد کردند. .
همه اینها لیبرالیسم سوسیال را بسیار ناپایدارتر و تضعیفکنندهتر از سال 2008 کرده است. نه تنها با رادیکالیسم سیاسی و بینظمی بازگشت، بلکه با فروپاشی پیوندهای خانوادگی و عاشقانه و حتی جنسی، اتمیزهسازی و وجودی وحشتناک تهدید میشود. ترس، تعقیب خدایان همیشه غریبه.
اگر با دنیای اوایل سال های اوباما راحت بودید، بسیار منطقی است که بر شوک تکنولوژیکی که ما را به این مکان کشانده تمرکز کنید، تاسف بخوریم و تلاش کنیم اثرات آن را تغییر دهیم.
اما این تأثیرات همچنین باید بررسی عمیقتری را به همراه داشته باشد – زیرا چیزی که 15 سال پیش پایدار و موفق به نظر میرسید، اکنون بیشتر شبیه درختی است که تنها به دلیل ملایم بودن باد ایستاده است و منتظر است تا آیفون تاب بخورد، درخشنده باشد. اکنون جاری شود
تایمز متعهد به انتشار استتنوع حروف به سردبیر مایلیم نظر شما را در مورد این مقاله یا هر یک از مقالات ما بدانیم. در اینجا برخی ازنکات. و این هم ایمیل ما:[email protected].
بخش نظرات نیویورک تایمز را دنبال کنیدفیس بوک،توییتر (@NYTOpinion) سوگنداینستاگرام.