این انتقادی را بر جای میگذارد که به نظر من منصفانهتر است: دولت بایدن و دموکراتهای کنگره رویکرد بهتری نسبت به هر قانونی که ارائه کردهاند داشتهاند. یکی از دلایلی که اعتبار مالیاتی افزایش یافته کودکان به سرعت منقضی شد این بود که طرح نجات با سیاست های بسیار زیادی پر شده بود که همه آنها به بودجه نیاز داشتند. یکی از دلایلی که دفاع از Build Back Better سخت بود این بود که آنقدر در بسته گیر کرده بود که اصلی ترین چیزی که همه در مورد آن می دانستند برچسب قیمت 3.5 تریلیون دلاری آن بود. فشار برای بسته ای از اصلاحات دموکراسی به طور مشابه متمرکز نبود. این شامل تقریباً همه چیزهایی بود که هر کسی که نگران حق رای یا تامین مالی کمپین انتخاباتی بود میتوانست به آن فکر کند و در عین حال برای جلوگیری از براندازی انتخاباتی که ترامپ و حامیانش در سال 2020 انجام دادند و به نظر میرسد در سال 2024 دوباره در حال جمعآوری نیرو هستند، کاری انجام نمیداد.
حتی زمانی که دموکراتها در گوشه و کنار قرار گرفتند، به تلاش برای مقاومت در برابر اولویتبندی ادامه دادند: مانچین در آن زمان گفت که کاخ سفید با تلاش برای دستنخورده نگهداشتن بسته و صرفاً اجازه دادن به سیاستها، رای خود را در مورد Build Back Better از دست داد، به این امید که آنها زودتر منقضی شوند. به صورت دسته جمعی گسترش یابد. او آن را ترفندی دانست که برچسب قیمت اسکناس را بدون کاهش هزینه بلندمدت پایین آورد و این روند را رها کرد.
اینکه آیا این واقعاً انگیزه مانچین است یا نه جای بحث دارد. چیزی که قابل بحث نیست این است که دموکرات ها یک روند سیاسی بسیار سست را اجرا کردند. در مقایسه با دولتهای گذشته و کنگرههایی که پوشش دادهام، به نظر میرسد که رهبران دموکرات تقریباً به همه چیز بله گفتهاند. شاید دموکراتها به سادگی نمیخواستند بین خودشان مذاکره کنند، زیرا میدانستند که مانچین یا سناتور کیرستن سینما یا جمهوریخواهان به نمایندگی از آنها به قتل خواهند رسید. اما نتیجه بسیاری از سیاستها بود که ضعیف یا مبهم ساخته شدند و بستههایی بود که توضیح یا دفاع از آنها دشوار بود.
بایدن همیشه سال 2020 را به عنوان مبارزه ای برای روح آمریکا، نه فقط فرمان آن، در نظر می گرفت. ارزیابی این سخت تر است. من هرگز باور نمی کردم که او فکر کند می تواند یک ملت تقسیم شده را به هم بپیوندد. او خوش بین است اما خیال پرداز نیست. در یک سطح واقعی تر، او به آنچه وعده داده بود عمل کرد – او یک کاخ سفید کم درام و کم رسوایی را اداره کرد و با وقار و مهربانی رفتار کرد.
اما بایدن دولت نسبتاً آرامی را نیز اداره کرده است. او مصاحبه، کنفرانس خبری و سخنرانی نسبتا کمی دارد. او دفتری را که ترامپ خالی کرده بود پر کرده است، اما نه فضایی که ترامپ در گفتگوهای ملی اشغال کرده بود. من استدلال کردهام که رویکرد آرام بایدن، از برخی جهات، یک استراتژی است: بایدن و دموکراتها با اجازه دادن به ترامپ و جانشینانش امواج رادیویی را پر کنند، به رایدهندگان خود یادآوری میکنند که چه چیزی در خطر است. اما این استراتژی خطرات عمیقی دارد. رویکرد کم درام بایدن به رهبری فضایی را برای شیطنتهای درام بالا ترامپ باز میکند.
سیاست از ترامپ حرکت نکرده است، به شیوهای که ممکن است در زمان رئیسجمهوری که شکافها و صفبندیهای سیاسی جدیدی ایجاد کند، پیش بیاید. بایدن به اندازه کافی در ارتباط یا حضور قوی نبود که ترامپ را بی ربط جلوه دهد. برای واضحتر کردن این موضوع: نمیدانم که آیا برنی سندرز یا الیزابت وارن میتوانستند در سال 2020 برنده شوند. اما اگر یکی از آنها پیروز میشد، من گمان میکنم که سیاست حول نگرانیها و درگیریهای آنها سازماندهی میشد و ترامپ چهرهای غیرقابل قبول به نظر میرسید. من نگرانم که بایدن بیش از حد به روح آمریکا فکر می کند و به اندازه کافی به توجه آمریکا نمی پردازد.
فکر میکنم آنچه میتوان گفت این است: بایدن و دموکراتها با وجود اکثریت بسیار اندک، کارهای زیادی انجام دادند. آنها واکسنها و داروهای درمانی را در سراسر کشور منتشر کردند، اما ما تا پایان کار در زمینه آمادگی برای بیماری همهگیر فاصله داریم. آنها دولت را به شیوهای آبرومندانه و شایسته اداره کردهاند، اما ما هنوز با ورق زدن ترامپ فاصله داریم.